آغاز سالتحصیلی1401-1402 مبارکباد.

 

همزمان با آغاز مهری دیگر و شروع سالتحصیلی جدید یادی می کنیم از دانش آموزان و معلمین شهرمان در سالهای دور و نزدیک.عکسهایی قدیمی زیر مربوط به مدارس مختلف مهاباد می باشد که البته تعدادشان بسیار بیشتر از این بود که تنها  قرار دادن اندکی از آنها مقدور شد!



یادش بخیر یه زمانی تو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که :
تو اجازه بگیر برو بیرون منم ۲دقیقه دیگه میام !
بعد معلم  می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو …



یادش بخیر اون روزهایی که هوا برفی و بارونی بود ناظم مدرسه میگفت: امروز صف نیست. مستقیم برید سر کلاس



 اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم!



همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من میفته!



یادش بخیر تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد ، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم …



یکی از ترسناک ترین جملات دوران مدرسه :
یه برگه از کیفتون بیارید بیرون !



یادش بخیر ؛ در به در دنبال یکی میگشتیم دفترامونو جلد کنه !!!



یادمه یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم میشد و مبصر دفترارو جم میکرد میذاشت رو میز معلم ؛ مام هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه ، نوبتمون که میشد همش چشممون به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه …



یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که
زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه
از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود











نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد